استراتژی در استارتاپ

استراتژی در استارتاپ
  • استراتژی در استارت آپ

سر فصل های نوشتار

 

حرف اول در این آموزش

باید توجه داشت که در بحث مدیریت استراتژی، رویکردهای متفاوت براساس محیط و سازمان در نظر گرفته شوند. هرچند که این رویکردها همه دارای منطق مشابهی می باشند.

استارتاپ

استارتاپ (شرکت نوپا) شرکتی است که به تازگی تاسیس شده و به دنبال مدل یک کسب و کار پایه دار و تکرارپذیر، به دنبال رشد است. این شرکتها معمولا به صنعتی ورود کرده اند که صنعت نوپایی است و فناوری در آنها نکته کلیدی است. یکی از دلایل اصلی شکست استارتاپ ها، نداشتن استراتژی مشخص است. از طرفی دلایل اصلی موفقیت استارتاپ ها در سه عنصر کلیدی و اصلی است:

آ) ساختار صنعت آن استارتاپ

ب) استراتژی خود استارتاپ

ج) ویژگی های تیم رهبری

سه دلیل اصلی نرفتن شرکت های استارتاپی به سمت استراتژی:

1. زمان کافی ندارند.

2. دانش استراتژی ندارند.

3 . اعتماد به نفس کافی برای پرداختن به موضوعات استرتژیک ندارند.

موضوع استراتژی در استارتاپ ها

استراتژی در استارتاپ ها

استارتاپ ها و استراتژی برای استارتاپ ها در مکتب کار آفرینی قرار می گیرند. افرادی که در سازمان های مختلف مشغول هستند، اول باید بدانند که در چه پارادایمی کار میکنند. فردی که مدیر استارتاپ و کار آفرین است باید به دنبال استراتژی در مکتب کار آفرینی باشد و نه مکتب های دیگر مانند برنامه ریزی یا طراحی.

اولین نکته استارتاپ ها، به مدیر یا رهبر سازمان بر می گردد. استراتژی در استارتاپ ها یک فرایند ذهنی است که توسط مدیر یا رهبر مدیریت میشود یعنی استراتژی رسمیت یافته و مستند شده نیست چیزی است که در ذهن مدیر است. در واقع بجای اینکه از جنس یک Plan باشد، یک دیدگاه در ذهن مدیر یا رهبر کار آفرین است. طبق این دیدگاه استراتژی سازمان همان شهود و شم و تجربه و عقل و بینش و تشخیص رهبر است.

دومین نکته ای که در مدیریت استراتژیک اهمیت دارد، رسمیت آن است. تا حد امکان برنامه ریزی استراتژیک را باید با رسمیت کمی انجام دهند. یعنی آن را تبدیل به کاغذ بازی نکنند.

سومین نکته این است که مسیر تدوین استراتژی تا حد ممکن باید کوتاه و صریح باشد.

چهارمین نکته این است که استارتاپ ها بجای نوشتن تهدیدها باید فرصت ها را در نظر بگیرد.

پنجمین نکته اهداف استارتاپ است. هدف یک استارتاپ بیشتر از اینکه هدف مالی باشد باید مبتنی بر رشد باشد. رشد یک چشم انداز کلیدی برای یک استارتاپ است.

ششمین نکته خود استراتژی در استارتاپ است. معمولا در شرکت های بزرگ این استراتژی از جنس یک طرح جامع است با جزییاتی که سالیان آتی را در بر میگیرد. ولی این استراتژی در یک استارتاپ، یا در ذهن مدیر است و بیشتر جنبه های عاطفی و معنوی دارد، یا از جنس الگوی حاکم بر تصمیمات آن استارتاپ است. پس مجموعه ای از یکسری تصمیمات است نه یک طرح.


 بیشتر بخوانید: 
تفکر انتقادی در مدیریت استراتژیک

در واقع استراتژی بیشتر از اینکه یک طرح باشد به سه تصمیم اصلی سازمان می پردازد:

1- زمین بازی من کجاست؟ چند محصول می خواهم داشته باشم؟

2- شیوه بازی من چیست (شیوه برخورد با رقبا و مشتریان)؟ استراتژی توصیه شده به استارتاپ ها، استراتژی تمرکز یا نیش مارکتینگ است یک گوشه ای خاص از بازار را انتخاب کرده و به تدریج خودشان را جا بیندازند. یکی از ابزار هایی که در استارتاپ ها خیلی کاربرد دارد، ابزار بوم استراتژی است که مشخص می کند چه فضاهای خالی ای در بازار وجود دارد که یک استارتاپ می تواند وارد آن فضا ها شود (به سمت اقیانوس آبی بروند). در بوم استراتژی براساس یک سری از معیارها عوامل کلیدی موفقیت مثلا اعتبار، خدمات پس از فروش و ... را که توسط خبر گان بدست آمده مشخص می نماید. ابزار دیگر گروه استراتژی است. به تعیین اقیانوس آبی و قرمز می پردازد و استارتاپ را به سمتی هدایت می کند که رقابت کمتر است.

3- باید به مبنای بازی برسد و بگوید من چه توانمندی محوری دارم؟ چه منبع منحصر به فردی دارم که می توانم از این طریق در این بازار بقا داشته باشم؟ نکته مهمی که وجود دارد این است که استارتاپ ها در فضایی وارد می شوند که امکان دارد هر لحظه رقبای بالقوه وارد شوند. رقبای بالقوه در صنایع جا افتاده خیلی مطرح نیستند و در تحلیل های ما نمی آیند ولی در استارتاپ ها باید فضای رقبای بالقوه نیز مورد تحلیل قرار دهد. از این رو استارتاپ باید یک توانمندی محوری را مشخص کرده و توسعه بدهد تا بقا خود را تضمین نماید. زیرا در فضایی وجود دارد که امکان ورود هر شرکتی به آن ممکن بوده و می تواند موقعیت استارتاپ را زیر سوال ببرد.

استراتژی در استارتاپ ها درست و صحیح

دوره عمر استارتاپ ها

تفاوت استارتاپ های موفق با استارتاپ های ناموفق در 120 روز اول شان است. اتفاقاتی که ابتدا در فضای استارتاپ ها می افتد بسیار در آینده آن ها تاثیر گذار است. از این رو رهبر استراتژیک باید مراقب اتفاقاتی که در 120 روز ابتدا می افتد باشد و از همان اول نقطه تمایز، توانمندی محوری خودش، مزیت رقابتی را مشخص کرده و از صنعت جدا شود برای اینکه بقا و موفقیت خودش را پایدار کند. یک استارتاپ باید همیشه آماده ورود رقیب بالقوه باشد و کاری کند که موانع ورورد به صنعت افزایش پیدا کند مگر اینکه با نگاه همکاری گونه بپذیرد که صنایع ای وارد شوند که باعث رشد استارتاپ شود ولی بعد از اینکه رشد کرد موانع ورود را پیدا کرده و ورود آن ها را محدود کند.

چهار رویکرد در استارتاپ ها

1) رویکرد کلاسیک (جایگاهی برای استارتاپ ها ندارد)

2) رویکرد آرمان گرایانه: در این رویکرد بجای سه گام تحلیل، برنامه ریزی و اجرا که در رویکرد کلاسیک داریم از سه گام تجسم، خلق و پافشاری استفاده می شود و باید بتوان به عنوان رهبر استارتاپ یک چشم انداز بلند پروازانه، ساده، آشکار و الهام بخش را تجسم نموده برای دیگران ترسیم کنیم و با پافشاری بر آن چشم انداز تلاش کنیم که استارتاپ را هدایت نماییم. در این رویکرد چشم انداز به شدت دارای اهمیت است.

3) رویکرد انطباقی: طبق رویکرد اطباقی هر استارتاپ باید خودش را چند وقت یک بار تغییر بدهد و از درون این تغییرات حالتی را که پایدارتر است انتخاب و رشد دهد. در نتیجه تغییر، انتخاب و پرورش اتفاق می افتد. البته رویکرد انطباقی به خودی خود پاسخگو نیست و باید در کنار رویکرد آرمان گرایانه باشد یعنی اگر تغییری صورت می گیرد توسط چشم انداز بلند پروازانه ای صورت بگیرد. این دو رویکرد مکمل هم بوده و سازمان را به سمت تغییر و چشم انداز بلند پروازانه سوق می دهند.

4) رویکرد شکل دهی: تاکید بر سه گام تعامل، ساماندهی و تکامل که به صورت حلقوی با هم در تماس اند دارد. یک استارتاپ برای اینکه موفق باشد بیشتر از اینکه خودش استراتژی داشته باشد باید یپذیرد که با اکوسیستم خودش در تماس باشد. به عبارتی تعامل و همکاری جز ذات یک استارتاپ است.


بیشتر بخوانید: بررسی رویکردهای متفاوت به برنامه ریزی استراتژیک در کسب و کار


استراتژی در استارتاپ ها صحیح

حرف آخر در این آموزش 

به طور کلی برای اینکه یک استارتاپ به خوبی شکل بگیرد، باید چشم انداز، تغییر و تعامل در کنار یکدیگر صورت بگیرند.


رایگان
نظرات شما
جهت ثبت نظر و رأی باید وارد حساب کاربری خود شوید . ورود به حساب کاربری

مطالب مرتبط